1401/11/22|
نقد و بررسی

نقد و بررسی فیلم سینمایی عطرآلود

هادی مقدم‌دوست پس از ۷ سال، سومین فیلم سینمایی خود را با نام عطرآلود به تهیه‌کنندگی یوسف منصوری و محصول سازمان سینمایی سوره، آماده نمایش کرده تا برای نخستین‌بار در چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر رونمایی شود. مقدم‌دوست پیش از این با ۲ فیلم سر به مهر و هیهات (که یکی از اپیزودهایش را کارگردانی کرده) تجربه فیلمسازی را پشت سر گذاشته است. او همچنین سریال سرباز را برای شبکه ۳ تلویزیون ساخته است. مقدم‌دوست به واسطه همکاری طولانی مدت با حمید نعمت‌الله در آثار سینمایی و تلویزیونی از جمله بوتیک، بی پولی، آرایش غلیظ، وضعیت سفید و تجربه‌های متفاوتی را در حوزه نگارش فیلمنامه پشت سر گذاشته است.

در ادامه دیدگاه برخی منتقدین و بینندگان را درباره این فیلم میخوانیم.

جناب آقای محمدامین ناصری فرد

عطرآلود داستان مردی است که در آرزوی ساختن عطر خود ماجراجویی می‌کند و در همین بین است که با همسر خود آشنا می‌شود. همسری که به نوعی تبدیل به مشوق اصلی او برای ادامه عطرسازی و حتی ادامه زندگی می‌شود.

آن زمان که مرد متوجه سرطان ریه خود می‌شود دیگر انگیزه‌ای برای ادامه زندگی خود و حتی شروع زندگی پسر در شکم مادر ندارد اما همسر او امید ادامه مسیر را برایش ایجاد می‌کند. شاید ایده فیلم را بتوان برگرفته از سریال ترکی عطرعشق بیان کرد اما جدای از آن آغاز آشنایی شخصیت مردِ داستان با عطر بوسیله بوی عطر حرم امام رضا(ع) یا نوع موسیقی پس‌زمینه تلاش داشتند تم مذهبی به فیلم و شخصیت اصلی بدهند که بنظر نمیرسد در آن موفق باشند.

داستان‌پردازی عطرآلود دارای چالش‌های جدی است، از ابتدا تا انتها این تصور بوجود می‌آید که شخصیت اصلی فیلم دارد سخت‌ترین مسیرها را برای حل مشکلاتش انتخاب می‌کند. مسیرها و انتخاب‌هایی که هرکدام مشکلات بیشتری پیش پای خانواده در حال سه‌نفره شدنشان می‌گذارد‌.

حرکات مصنوعی در شکستن شیشه های عطر یا کندن طرح‌های عطر از دیوارها باعث می‌شود مخاطب به کلی ارتباطی با آدم‌های داستان نگیرد و خانواده‌ای که می‌توانست هرکدام از تماشاگران را مغلوب حس همزادپنداری کند از آن‌ها دور شوند.

جناب آقای سید مهدی وزیری

چرا تموم نمیشه؟

این سوال پرتکرار ترین حرفی بود که در بیست دقیقه‌ی پایانی فیلم در سالن شنیدم. عطر آلودِ هادی مقدم دوست، علی رغم خوش رنگ و لعابی، بهره بردن از موسیقی و شخصیت پردازی کم نقص کارکتر های اصلی، در پیش برد روایت و داستان گویی ضعف جدی دارد!

ایده‌ی فیلم در نگاه اول جذاب و بکر است اما اجرای آن به خوبی خلق‌اش نیست. عطرسازی، اعتیاد، سرطان، بی پولی و فرزندآوری می‌توانست ترکیب جذابی باشد اما عطرآلود خلافش را ثابت کرد. حسین حسنی (نویسنده) خرده داستان هایی طرح و بی جواب رهایشان می‌کند که باعث کندی و طولانی شدن فیلم شده و البته در داستان اصلی تأثیر آنچنانی ندارد.

از سوی دیگر حضور بازیگران کاربلد، تدوین درست، پایان بندی راضی کننده و مناسب خانواده بودن؛ امتیازاتی است که ارزش یک بار دیدن را در این فیلم ایجاد می‌کند.

جناب آقای سید حسین شالفروشان

عطرآلود هادی مقدم دوست بزرگترین و بهترین نقطه قوتش شخصیت پردازی های خوبیست که روی کاراکتر های اصلی فیلمش انجام داده، اما در مهم ترین کارکرد سینما دچار ضعف است. فیلم عطرآلود متاسفانه قصه خوب و سرجمعی را برای مخاطب روایت نمی‌کند و بیننده تا پایان با این مسئله درگیر است که از آخر قصه اصلی فیلم چیست؟!

خرده پیرنگ ها در طول سیر داستانی فیلم باید به رفع گره های منطقی فیلم یا شکل گیری بخشی از شخصیت فیلم کمک کنند که متاسفانه علیرغم تعدد این خرده پیرنگ ها، کارکرد اصلی آنها در مسیر داستان به وقوع نمیپیوندد.

سوال اصلی ای که باید از فیلمنامه نویس اثر پرسید این است که موضوع و سوژه‌ی انتخابی ایشان در برابر مسائل اجتماعی و داستان هایی که مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند کجای قصه ایستاده و قصه فیلم روایت گر کدام بخش یا گروه مردم است؟!

مجناب آقای محمد کلاته ملایی

در سینما ساختن حس بویایی کاری است دشوار و تقریبا ناممکن،اما فیلمساز تلاش زیادی میکند تا ما همراه با شخصیت بتوانیم این حس را تجربه کنیم. فیلم مثل اکثر فیلمهای این دوره شروع خوبی دارد و در عرض ۲۰ دقیقه شخصیت ها،درگیری ها و نیات آنها را برای ما میسازد.اما به محض اینکه میخواهد طرح مسئله کند و روی همان ریل حرکت کند دچار سندروم از دست دادن خط اصلی قصه میشود و خرده داستان هایی مثل آقای فرامرزی و پسرش،جابجایی طلا و پول جور کردن برای عمل، پررنگ تر میشوند.

مخاطب میخواهد ببیند این آدم که فکر و ذهنش آینده فرزندش است چگونه با بیماری کنار می آید و در کنار آن میتواند عطر خودش را بسازد یا نه.فیلمنامه نویس باید این مسیر را دنبال می‌کرد نه چیز دیگری را.فیلمساز هم تا جاییکه توانسته این خلا ها رو با کارگردانی درست پر کرده است ،مثل سکانسی که مرد روی تخت دراز کشیده و به سقفی که نم داده است نگاه می‌کند،نم های روی دیوار تبدیل به تصاویری خیالی میشوند از آینده که فرزند بر سر خاک پدر ایستاده و این تصویر دیزالو میشود به صورت مرد.اما اینها کافی نیست و فیلم مشکلات روایی خود را نمی‌تواند حل کند.